ماجرا فقط به باران و ماهی خام ختم نمیشود. مهاجری بهنام Ute Limacher-Riebold جامعهی هلند را باز و عاشق بچهها میداند و 10 جنبهی برتر زندگی در هلند را برای ما برمیشمارد.
گاهاً تامل بر زندگیهای دور از وطنمان و تشکر از تمام تجارب جدید و خوبی که برایمان بهارمغان میآورد، خوب است، صرفنظر از اینکه این تجارب، چقدر کوچک یا بزرگ است. در این پُست، 10 نکته را برمیشمرم که دربارهی زندگی در هلند، آنها را دوست دارم.
1- دوستان هلندی من
اول از همه، من دوستان هلندی خود را دوست دارم. این احتمالاً مهمترین دلیلی است که من در هلند، حس در خانه بودن را دارم و وقتی دیگران از همهچیز در هلند شکایت میکنند، حس ناخوشایندی به من دست میدهد.
2- صبور بودن نسبت به همسایگان
نکتهی دیگری که من دربارهی هلند دوست دارم، صبور بودن است. من راجعبه صبور بودن و این حقیقت که در هلند، بدلیل فشردگی جمعیتی، مردم باید صبور باشند، قبلاً در پُست دیگری صحبت کردهام. در تجربهی من، همسایگان معمولاً در هلند، صبورتر از کشورهای دیگری هستند که در آنها زندگی کردهام. در طول burendag سالانه که توسط Douwe Egberts در سال 2006 ایجاد شد و از سال 2008 به طور مشترک توسط Oranje Fonds انجام میشود، همسایگان در کنار هم قرار میگیرند تا همدیگر را بشناسند. در محلهمان، ما این مراسم را با درست کردن کباب و بازی بچهها جشن میگیریم.
3- Gezelligheid
این حس Gezelligheid و آزادی است که من واقعاً دربارهی هلند دوست دارم. در یک مصاحبه، من زمانی گفتم که طرز تفکر هلندیها را دلپذیر و خوشایند میدانم: 'مردم هلند، مردمان خوشحالی هستند، از زندگیهایشان لذت میبرند و به زندگی خارج از حرفهشان، ارزش قائلند.' برخی ممکن است با من موافق نباشند، اما بعد از زندگی در سوئیس و ایتالیا، باید بگویم که شکل زندگی مردم در هلند و لذت بردن از اوقات فراغتشان، بسیار خوشایند است و مردم هلند خونسردتر هستند.
4- آنها میدانند چگونه مهمانی بگیرند
بله، در هلند مردم میدانند چگونه مهمانی برگزار کنند و چگونه از مهمانیهایشان لذت ببرند! در مهمانیهای تولد، نهفقط تبریک گفتن به دختر/پسری که تولدش است، رسم میباشد، بلکه همچنین به تمام اعضای خانواده تبریک گفته میشود. اگر بخواهیم به شکل عمومی صحبت کنم، باید بگویم که هیچگاه حس ناخوشایند یا دلزدگی از مهمانیهای هلندیها نداشتهام. همیشه چیزی برای رخ دادن در مهمانیهایشان وجود دارد و افراد میدانند چگونه حس خوشایندی در شما ایجاد کنند. میدانم الان برخی از دوستان بریتانیایی یا غیر اروپایی من، سلام و احوالپرسی هلندیها را با سه بوسه ذکر میکنند، چون آنها حس ناخوشایندی در مورد بوسیدن و دست دادن با افرادی دارند که آنها را نمیشناسند (و گاهاً حتی دوستان)، اما بعد از زندگی در اروپا، برای من، اینها چیز خاصی نیست و من به بوسیدن، دست دادن و بغل کردن، عادت کردهام.
5- دوست دارم که میتوانم دوچرخهام را تقریباً به همهجا ببرم
ما هلندیها همه دارای دوچرخه هستیم- بچههای من از سنین بسیار کودکی، دوچرخه داشتهاند. با Bakfiets، من در گذشته به انجام خریدهایم میپرداختم و تمام سه بچهام را سوار آن میکردم (من میتوانم تا 100 کیلوگرم را با دوچرخهام حمل کنم). البته، دیگر من این کار را انجام نمیدهم، چون آنها میتوانند الان بر روی دوچرخههای خود سوار شوند، اما من همچنان انجام خرید خود را با 'ماشین دلخواهم (دوچرخه)' ترجیح میدهم. این حقیقت که همهچیز در هلند خیلی به هم نزدیک است، این ویژگی زندگی روزانه را در این کشور، بسیار ساده میسازد. آنچه من حقیقتاً در اینجا دوست دارم، این است که افراد به شکلهای مختلفی، بر دوچرخههای خود سوار میشوند.
در سوئیس یا آلمان، مردم غالباً دارای دوچرخههای جادهای (یا دوچرخههای کوهستان) هستند و آنها در حالت خمیده، در حالی سوار بر دوچرخههایشان میشوند که سرهایشان بهسمت پایین است، در حالیکه در هلند، مردم صاف بر روی دوچرخههایشان مینشینند. من همچنین خوشحالم که میبینم این همه افراد ناتوان و پیر در خیابان حضور دارند! آنها میتوانند با واکرشان به هر کجا بروند و میروند.
6- هلند آنچنان کشور بزرگی نیست
همهچیز در هلند نسبتاً به هم نزدیک است. در شهر لاهه، اگر به فرهنگ علاقهمند باشید، میتوانید از موزهها در منطقهی Rijswijk دیدن کنید.
در لاهه، به دیدن این موزهها میتوانید بروید:
- Mauritshuis
- Gemeentemuseum
- Meermanno
- Kinderboekenmuseum
- Museon
- Foto museum
- Escher in het Paleis
- Beelden an Zee
- Gevangenenpoort
- Letterkundig Museum
- Haag Historisch Museum
در شهر لیدن، از این موزهها میتوانید دیدن کنید:
- Botanical Garden
- Naturalis
- Museum Volkenkunde
- Rijksmuseum van Oudheden
و البته حتی موزههای بیشتری در آمستردام، روتردام و غیره وجود دارد. Museumkaart شما را قادر میسازد تا به 400 موزه در هلند و حتی چند مکان در آلمان، دسترسی رایگان و محدود داشته باشید.
در لاهه، میتوانید همچنین به دیدار Madurodam بروید. شما میتوانید از باغوحش Diergaarde Blijdorp در روتردام یا از زندگی دریایی در Scheveningen دیدن کنید. اگر در ماههای مه یا ژوئن از هلند دیدن کنید، Keukenhof یک ضرورت است. Haagse Markt یک بازار شگفتانگیز است که میتوانید ماهی تازه، ادویهها، آجیل، غلات و کلی کالاها و اجناس دیگر از آسیا و خاورمیانه را در آنجا پیدا کنید. برای بچهها، کلی زمینهای بازی داخلی و خارجی وجود دارد، اما بهترین زمین بازی، ساحل دریاست. ساحل لاهه زیباست. شما میتوانید برای طولانیمدت در آن پیادهروی کنید یا بر روی شنها، دوچرخهسواری انجام دهید. همچنین Veluwe (در Gelderland) ارزش دیدن دارد.
7- نزدیکی به دریا
اگر مجبور به ترک هلند شوم، بهشدت برای نزدیکی به دریا دلم تنگ میشود، احتمالاً چون در کنار آلپ بزرگ شدهام (من میتوانستم Monte Rosa را از پنجرهی اتاقم ببینم) و رفتن به ساحل، همیشه حس داشتن تعطیلات را به من میدهد.
در هلند، ما دارای Strandtenten در ساحل هستیم، جاییکه شما میتوانید کل روز خود را در آنجا سپری کنید، بچهها میتوانند در آن بازی کنند و شما میتوانید قهوه یا غذا در آنجا بخورید. شما آزاد هستید تا مایلها قدم بزنید و در ماههای زمستان، افراد حتی مجاز به بردن سگهایشان نیز هستند.
8- و این آسمان بزرگ
هر بار که از سوئیس بازمیگردم، نفس عمیقی میکشیم و از آسمان وسیع و زیبای هلند لذت میبرم. میدانم که برخی افراد از هوا در هلند شکایت دارند، اما صادقانه بگویم، من هرگز در هیچ کشور اروپایی زندگی نکردهام که مردمانش از هوا خوشحال باشند. آنچه من در هلند دوست دارم، آب و هوای غالباً معتدل آن است، چون ما غالباً زمستانهای سرد و طولانی کمی در هلند داریم- اما شما میتوانید همچنین تقریباً هر روز آبی آسمان را ببینید. وقتی در زوریخ زندگی میکردم، بهیاد میآورم در زمستان، بهسختی میتوانستم برای ماهها، آسمان را ببینم. ما مجبور بودیم از کوهها بالا برویم تا کمی آفتاب را آخر هفتهها ببینیم.
9- هلندیها، عاشق بچه هستند
من داشتن بچه را در ایتالیا تجربه کردهام و فکر میکردم که کشور دیگری به جز ایتالیا، نمیتواند وجود داشته باشد که بچهها تا این اندازه در آن محبوب باشند، اما من اشتباه میکردم. در هلند، من همان محبت و مهربانی را نسبت به بچهها دیدم که در ایتالیا وجود داشت. من همیشه برای بالا بردن کالسکهی بچه در اتوبوس یا تراموا کمک میگرفتم (جاییکه همیشه فضایی برای قرار دادن کالسکهی بچه، وجود دارد) و بچهها در تمام رستورانها و مکانهای عمومی، مورد استقبال قرار میگیرند.
10- مردم هلند بسیار بامحبت و مهربان هستنند
من بهندرت افرادی را با چهرههای اخمو در خیابان میبینم و معمولاً وقتی به مردم لبخند میزنم، آنها نیز به من لبخند میزنند. من تلاش کردم همین کار را نسبت به سایر افراد در کشورهای دیگر انجام دهم و نااُمید شدم، چون هیچکس حتی به لبخند من توجهی نکرد.... میدانم که برخی افراد از گستاخی هلندیها شکایت دارند، اما من ترجیح میدهم آن را روراستی و صراحت بنامم. برای کسی همچون من، این صداقت عالی است.