این حقایق بامزه دربارهی هلند: از فهمیدن مخففها و اسمهای مصغّر هلندی تا علاقهی شدید آنها به شیرین بیان و سُسهای چیپس، شما را با فرهنگ هلند آشنا میسازد.
علائم اختصاری در هلند
بهعنوان یک خارجی که تلاش میکند از زبان هلندی و علائم اختصاری آنها سردربیاورد، گاهاً اینگونه به نظر میرسد که هلندیها با کوتاه کردن جملاتشان، ظاهراً در حال توطئهچینی بر علیه شما هستند.
بعضیوقتها، این حروف مرموز همچون کلمه به نظر میرسند- miv، muv، tov. گاهاً بهسختی میتوان آنها را تلفظ کرد- zgn، vnl، ipv. و برخی از آنها، همچون فریاد کمک هستند- aub، eea.
هرگز نترسید! هلندیها ذهن شما را عامدانه آشفته نمیکنند. آنها فقط علائم اختصاریشان را دوست دارند. پس miv, muv و tov برادرزادههای یهودی دونالد داک نیستند، بلکه روش سریع گفتن 'با شروع از'، 'بهجز' و 'در ارتباط با' هستند.
هر کسی که zgn، vnl و ipv را تایپ میکند، کیبوردش دچار مشکل نشده، بلکه دارد از علائم اختصاری بسیار محبوب هلندیها برای 'بهاصطلاح'، 'عمدتاً' و 'بهجای' استفاده میکند.
ممکن است کمی سرراست به نظر برسد، اما aub روش مودبانهای- اگرچه مختصر- برای گفتن 'لطفاً' است، در حالیکه eea، یک عبارت کلی اختصاری است که به هر چیزی اشاره دارد که قبلاً ذکر شده است.
استفاده از علائم اختصاری، گرایشی است که در تمام بخشهای جامعهی هلند جاری است. حتی عبارت 'سلبریتیهای هلندی' نیز کوتاه شده و به BN-ers تبدیل میشود که مخفف Bekende Nederlander یا همان 'سلبریتیهای هلندی' است.
دروغ اول آوریل در هلند
از همان سنین پایین، بچههای هلندی با گفتن این جمله بزرگ میشوند: ' Op 1 April verloor Alva zijn bril' که ترجمهی تحتاللفظیاش میشود: 'در 1 آوریل، آلبا عینکش را گم کرد'، اما در حقیقت، این جمله به دوک اسپانیایی آلبا اشاره میکند که در نبردی در سال 1572، شهر دِن بریل را به هلندیها واگذار کرد. این یک نبرد تاریخی مهم در جنگ استقلال هلند بود (1648-1568)
دوچرخه در هلند
به طور متوسط، هر هلندی در روز، 2.5 کیلومتر و در سال، 900 کیلومتر دوچرخهسواری میکند. با این میزان دوچرخهسواری، 12 روز طول میکشد تا همکاران آمستردامی ما با دوچرخه به شهر Hilversum برسند.
دوچرخه = fiets
معادل هلندی دوچرخه، fiets است که بهصورت 'feets' تلفظ میشود و کسی هم دقیقاً نمیداند چرا. در بیشتر زبانها، ریشهشناسی کلمهی دوچرخه مشخص است- کلمهی انگلیسی bicycle بهمعنی 'دو چرخ' است، کلمهی فرانسوی velocipede بهمعنی 'پای سریع' است و کلمهی آلمانی fahrrad بهمعنی 'راندن با چرخ' است.
در زبان هلندی نیز چنین است- دوچرخه رسماً بهعنوان rijwiel یا 'راندن با چرخ' شناخته میشد. این واژه را میتوان همچنان در ترکیب با کلمات دیگری همچون rijwielhandelaar یا 'فروشگاه دوچرخه' نیز یافت.
برخی افراد میگویند که کلمهی fiets از EC Viets بهمعنای دوچرخهساز در سال 1880 میآید، اما مشخص شده که این واژه، 10 سال قبلتر از این تاریخ استفاده میشده است. برخی دیگر نظر دادهاند که این کلمه، تحریف معادل فرانسوی سرعت، vitesse یا حتی معادل فرانسوی دوچرخه، velocipede است. همچنین برخی دیگر نیز معتقدند که این یک نامآوایی است که همچون دوچرخهی با حرکت سریع به نظر میرسد: ffts. همچنین گفته شده که کلمهی fiets از کلمهی vietsen بهمعنای حرکت سریع در یک گویش هلندی گرفته شده است.
در هر صورت، دوچرخه، بخشی از زندگی روزانهی هلندیهاست و کلمهی fiets راه خود را به خیلی از عبارتهای زبان هلندی باز کرده است. در اینجا، چند مثال از کاربرد این کلمه در زبان هلندی، ارائه میشود:
Op díe fiets: معنی حقیقی: روی آن دوچرخه. معنای مجازی: اُه، منظورتان این بود!
Wat heb ik nou aan mijn fiets hangen؟ معنی حقیقی: بر روی دوچرخهی من، چه چیزی آویزان شده است؟ معنی مجازی: چه چیزی رخ داده؟ چه اتفاقی اُفتاده؟ (توسط کسی گفته میشود که واقعاً شگفتزده شده است).
Geef mijn fiets terug: معنی حقیقی: دوچرخهام را پس بده. معنی مجازی: این جوکی است که به جنگ جهانی دوم برمیگردد وقتی آلمانها بسیاری از دوچرخههای هلندیها را توقیف میکردند. از این عبارت، برای دست انداختن آلمانها استفاده میشد.
Snel door heen fietsen: معنی حقیقی: سریع دوچرخهسواری کردن. معنی مجازی: چیزی را سریع بررسی کردن، مثلاً یک موضوع مهم در یک جلسه.
پُلها
آمستردام بیش از 1280 پُل دارد. این به معنی آن است که اگر قرار باشد هر روز فقط از یک پُل عبور کنیم، عبور از تمام پُلها، 3.5 سال طول میکشد. خوشبختانه، هیچ محدودیتی برای عبور از فقط یک پل در یک روز وجود ندارد.
کیک صبحانه
همچون خیلی از فرهنگها، هلندیها دارای گزینههای متفاوت بسیاری برای صبحانه هستند، از جمله کورنفلکس یا نان با غذای سرد، پنیر یا مخلفات شیرین (همچون مربا، خامهی شکلاتی یا hagelslag). اما هلندیها غالباًontbijtkoek (کیک صبحانه) میخورند که به peperkoek (کیک فلفل) یا kruidkoek (کیک ادویه) نیزمعروف است.
این کیک بیشتر همچون یک نان چسبناک و فشرده است. مزهی آن شیرین اما تند است و شامل ادویههایی همچون دارچین، زنجبیل، میخک و جوز هندی است. یک نوع محلی از این کیک که در شمال هلند درست میشود، با بادیان طعمدار میشود و oudewijvenkoek نامیده میشود.
Ontbijtkoek یک درمان خانگی سنتی برای مشکلات شکم است و گزارش شده که دارای ویژگیهای مُسهل است، پس خیلی مواظب باشید.
در حالیکه کیک صبحانه را میتوان بهتنهایی مصرف کرد، غالباً در کره یا ساندویچ بین دو قطعه نان نیز سرو میشود! بله، واقعاً یک ساندویچ کیک است.
هویج
هویجهای نارنجی در قرن هفدهم در هلند ظاهر شدند. ادعا شده که این هویجها، برای House of Orange کاشته میشدند که شورش هلند را در مقابل اسپانیا رهبری میکردند و بعدها به خانوادهی سلطنتی هلند تبدیل شدند.
نارنجی همچنان رنگ رسمی هلند است.
قهوه
بعد از کشورهای اسکاندیناوی، هلندیها بزرگترین مصرفکنندگان قهوه در جهان هستند. در 1600 و 1700، هلندیها نخستین کسانی بودند که قهوه را در حجم بالا به اروپا آوردند و در سال 1988، نخستین کسانی بودند که قهوه را به جنبش تجارت منصفانه با برند Max Havelaar اضافه کردند.
مکتب یوهان کرایوف
یوهان کرایوف فقط برای فوتبالش معروف نبود، بلکه برای تکگوییهای غیرمتعارفش نیز شهره بود که ترکیبی از افکار درخشان و بیان واضحات است. حتی متنفرترین فرد از فوتبال، حداقل با این گفتههای کرایوف آشناست که به مکتب یوهان کرایوف معروف است.
تکگویی خیلی معروف او، De bal is rond (توپ گرد است)، بهمعنای آن است که پیامد چیزی، غیرقابلپیشبینی است.
تکگوییهای دیگری که از او بسیار نقلقول میشود، از این قرار است:
- هر حُسنی، دارای معایب خود نیز هست.
- بدون توپ، نمیتوانید برنده شوید.
- همیشه مطمئن شوید که یک گل بیشتر از حریف میزنید.
- ببینید، باید حداقل توپ را بین دو تیرک بزنید.
لبنیات
هلندیها در مقایسه با کشورهای دیگر، دارای پایینترین موارد عدمتحمل به لاکتوز هستند- فقط 1 درصد، چرا؟ چون محصولات درست شده از شیر، بخش بزرگی از رژیم غذایی اصلی هلندیها را تشکیل میدهند- حتی برای بزرگسالان.
اسم مصغّر
هلندیها اسمهای مصغّرشان را دوست دارند. اگر ما یک سگ را 'سگی' یا یک گربهی بامزه را پیشی مینامیم، هلندیها اسم مصغّر 'je' را به انتهای اسم اضافه میکنند. برای مثال، یک سگ- hond- یا گربه- kat- به hondje یا katje تبدیل میشود. اما این فقط به چیزهای بامزه منتهی نمیشود. حتی یک میز- tafel- یا یک شیشه آبجو- bier- میتواند tafeltge یا biertge شود. این تا آنجا پیش میرود که برخی کلمات را دیگر نمیتوان از اسم مصغّرشان جدا کرد.
برخی اسمهای مصغّر، حتی معنایی کاملاً جدا و متفاوت از کلمهی ریشهشان به خود میگیرند، همچون brood و broodje- یک قطعه نان و یک رول نان- یا stuk و stukje- یک زن زیبا و یک قطعه از چیزی.
چند کلمه، معمولاً اسمهای جمع یا غیرقابلشمارش، هیچگاه اسم مصغّر نمیشوند، برای مثال، دولت- regering هیچگاه regerinkje و الکتریسیته هیچگاه electriciteit نمیشود. رویدادهای جدی هیچگاه با اسم مصغّر نامیده نمیشوند- برای مثال، تولد، ازدواج یا تشییع جنازه، هیچگاه geboortetje، huwelijkje یا begrafenisje نخواهد شد.
آبنبات
هلندیها عاشق آبنبات هستند. برای اینکه به شما ایدهی از این موضوع بدهیم که چهمقدار آنها آبنباتهای شیرین یا نمکین را دوست دارند، باید بگوییم هر هلندی در سال به طور متوسط، 2 کیلوگرم آبنبات مصرف میکند. اگرچه بیش از 80 نوع آبنبات در هلند وجود دارد و بیشتر فروشگاههای خواربار فروشی، تقریباً همان فضایی را که به شکلات اختصاص دادهاند، به همان اندازه آبنبات میفروشند، چند نکتهی مهم وجود دارد که هر عاشق آبنبات، باید از آن آگاه باشد.
مزههای همیشگی آبنبات
- آبنباتengelse – این آبنباتها، اشکال ترکیبی هستند و بیشترشان دارای یک لایه نارگیل یا شکر هستند.
- آبنباتzoute - 'آبنبات نمکین': این آبنباتها، از salmiak (کلرید آمونیوم) درست شدهاند تا مزهی نمکین بدهند.
- آبنباتdubbelzoute - آبنبات نمکین دوبله: فقط کمی دارای نمک اضافی است.
- آبنباتzoete - آبنبات شیرین.
- آبنباتlaurier - آبنبات برگ بو.
- آبنباتsalmiak - آبنبات salmiak: کمی متفاوت از آبنباتzoute است و معمولاً آبنباتهای سختی با طعم salmiak نمکین کُلرید آمونیوم میباشد.
- آبنبات عسلی- آبنبات عسلی.
- mintdropjes- آبنبات با مزهی نعناع.
شکلهای همیشگی آبنبات:
- boerderijdrop- دارای شکلی همچون یک boerderij، خانهی سر مزرعه است.
- muntdrop- دارای شکلی همچون munt، سکه است.
- katjesdrop- دارای شکلی همچون katten، بچه گربه است.
- dropveters- دارای شکلی همچون veters، تور است.
- griotten- مکعبهای قهوهای روشن و نرم که با شکر پوشانده شده است.
- kokindjes- مشابه اما سیاه و فاقد پوشش شکر.
زمینلرزه
هلند برای زمینلرزههایش چندان شناختهشده نیست. یک ماه سپتامبر وقتی زمینلرزهای به بزرگی 4.5 ریشتر، جنوب شرقی این کشور را لرزاند، خیلی از افراد فرض کرده بودند که این زمینلرزه، حرکت یک کامیون سنگین بوده است. اما در واقع، هلند هر ساله زمینلرزههای کوچکی را بهخصوص در اطراف خرونینگن تجربه میکند.
در گوگل مپ از Koninklijk Nederlands Meteorologisch Instituut (موسسهی هواشناسی سلطنتی هلند)، شما میتوانید مراکز آخرین زمینلرزههای هلند را ببینید و بفهمید که قدیمیترین زمینلرزه، چقدر از ما فاصله دارد.
بدترین زمینلرزه در تایخ هلند و قویترین آن در اروپای غربی از سال 1765- در 13 آوریل 1992 نزدیک شهر روتردام در جنوب هلند رخ داد. زمینلرزهی روتردام، دارای قدرت 5.4 ریشتر بود. صدمهی این زمینلرزه تا عمق 17 کیلومتری سطح زمین بود و تخمین زده شد که 275 میلیون گیلدر (124 میلیون یورو) به هلند آسیب وارد کرد.
برای آنکه این اعداد را مورد بررسی قرار دهیم، باید بگوییم که زمینلرزهی 2 تا 2.9 ریشتری، زمینلرزهای بسیار جزئی و کوچک بهحساب میآید- بیشتر افراد حتی متوجه زمینلرزهای با این بزرگی کم نمیشوند و در سرتاسر جهان، هر روزه هزاران زمینلرزه با این شدت رخ میدهد. زمینلرزهای با شدت 4 تا 4.9 ریشتر، زمینلرزهای با شدت 'متوسط' بهحساب میآید- وسایل خانه جابهجا میشود، اما چیزی آسیب نمیبیند و حدوداً 6000 زمینلرزه با این شدت، هر ساله رخ میدهد. چند سال قبل، زمینلرزهای در ژاپن با شدت 8.9 ریشتر رخ داد. این زمینلرزهای بزرگ بهحساب میآید- خسارت گستردهای به بار میآورد، ترکهای بزرگی بر روی زمین پدیدار میشود و ساختمانها فرو میریزند. این نوع زمینلرزهها، هر 20 سال یکبار رخ میدهند.
اگر در هلند زندگی میکنید و زمینلرزهای را تجربه کردید، میتوانید KNMI را از طریق فُرم آنلاین مطلع کنید.
آیندهون، شهر نور
شهر آیندهون هلند، به شهر نور معروف است- چون غول الکترونیک فیلیپس، فعالیت خود را از این شهر شروع کرد و یکی از نخستین محصولات آن، لامپ بود. فیلیپس در شهر آیندهون، بهشدت محترم شمرده میشود- در واقع، 'PSV' در نام تیم فوتبال آیندهون، به باشگاه ورزشی فیلیپس اشاره دارد. جالب است که در تلویزیون هلند- که در آن زمان، غیرتجاری بود- هیچگاه بهنام این شرکت اشارهای نمیشد و بهجای آن، فیلیپس را تولیدکنندهی لامپ در جنوب این کشور مینامیدند. در سال 2011، Intelligent Community Forum مستقر در نیویورک، آیندهون را هوشمندترین شهر جهان نامید.
پیادهروی چهار روزهی عصرگاهی
هزاران بچه مدرسهای در هلند بههمراه اولیایشان، 4 روز پشت سر هم عصرها، در طول ماههای مه و ژوئن، در گروههای بزرگ، به پیادهروی در خیابانها میپردازند و هر بار، 5 تا 10 کیلومتر راه میروند. این avondvierdaagse یا پیادهروی 4 روزهی عصرگاهی نامیده میشود.
این یک راهپیمایی اعتراضی نیست و ظاهراً برای ورزش کردن میباشد. اما مهمتر از آن، برای gezelligheid معروف هلند در پیوستن و انجام دادن آن با هم است. خوردنیها و آشامیدنیهای سنتی نیز در طول مسیر پیادهروی سرو میشود.
برای گذشت زمان، کل پیادهروی، با کلی آواز خواندن همراه میشود. بهترین آهنگ شناختهشده برای این مراسم، Potje met vet است که چنین شعرهایی را تکرار میکند: 'من لیوان کوچک چربی را بر روی میز قرار دادم و این بیت 37 است.'
در انتهای عصر آخرین روز راهپیمایی، بچهها با نوارها، بالونها و دستههای گل مورد استقبال قرار میگیرند. آنها مدالی را برنده میشوند که روی آن، تعداد سالهایی حک شده که آنها با موفقیت، این پیادهروی را تمام کردهاند.
در راهپیماییهای بزرگسالان، شرکتکنندگان، تمام روز راه میروند. این سنت، به سال 1909 بازمیگردد.
نامهای خانوادگی در هلند
Bottenheft (دستهی کُند)، Geelhoed (کُلاه زرد)، Mooibroek (شورت هوشمند): چه باور کنید و چه نه، اینها همه نام همکارانی هستند که برای RNW کار میکنند. هلندیها برای نامهای خانوادگی بامزهشان معروف هستند و یک افسانهی جالب وجود دارد که توضیح میدهد این نامها از کجا آمدهاند.
داستان به این قرار است که وقتی ناپلئون، در سال 1810 هلند را اشغال کرد، همه مجبور به داشتن یک نام خانوادگی برای اهداف مالیاتی شدند. هلندیها فکر میکردند که این یک اقدام موقتی است، پس نامهای عجیب یا بامزهای همچون Naaktgeboren (برهنه بهدنیا آماده) و Poepjes (پیف کوچک) را عملاً بهعنوان جُک به اشغالگران فرانسوی خود تحویل دادند.
FEBO
FEBO موسسهای معروف در میان رستورانهای هلندی است. شگفتانگیز نیست که FEBO، فستفودهای خوشمزهای همچون همبرگر و سیبزمینی سرخکرده میفروشد. در میان غذاهای گرم این رستوران، kroketten (کروکت) و frikandel (نوعی سوسیس زیاد سرخشده) دیده میشود.
پدیدهی FEBO در سال 1941 بهعنوان نانوایی در آمستردام شروع به فعالیت کرد. با گذشت زمان، ' Maison Febo' به FEBO تبدیل شد و این شرکت الان 65 شعبه در سراسر هلند دارد.
پرچم
در گذشتهای نه چندان دور، فردی که پرچم هلند را بیرون خانهی خود نصب میکرد، یک 'ناسیونالیست کامل' بهحساب میآمد. اما به اهتزار در آمدن پرچم، الان کمتر تابوست و در اواسط ماه ژوئن، خیلی از هلندیها، پرچم این کشور را بههمراه کولهپشتی آویزان میکنند- نشانهی اینکه کسی در خانه، امتحانهای نهایی دبیرستان خود را گذرانده است.
البته، اینها موقعیتهای رسمی اهتزاز پرچم نیستند.
در ساختمانهای رسمی دولتی، اهتزاز پرچم از قوانین خاصی پیروی میکند، از جمله اینکه نباید با زمین تماس داشته باشد و نباید بعد از تاریکی به اهتزاز درآید، مگر اینکه با نور مناسبی همراه شود. بهشکل رسمی، یک پرچم سهگوش نارنجی کوچک، ممکن است بههمراه پرچم اصلی هلند، در روز ملکه/پادشاه و در روز تولد اعضای خانوادهی سلطنتی آویخته شود. با این حال، در حالیکه پرچم برای تولد ملکه و تولد نخستین پسرش (در آن زمان، شاهزاده ویلهم آلکساندر) بهاهتزاز درمیآمد، اجباری برای آویخته شدن پرچم برای تولد برادرهایش نبود. به طرز مشابه، الان در روز تولد نخستین فرزند ویلم آلکساندر، آمالیا، پرچم برافراشته میشود، اما برای خواهران او آلکسیا و Ariane نه.
ضمناً، رنگهای قرمز، سفید و آبی فعلی پرچم هلند، به طور رسمی در 19 فوریهی سال 1937، توسط ملکه Wilhelmina اعلام شد. سابقاً برخی افراد از رنگهای نارنجی، سفید و آبی حمایت میکردند.
سیبزمینی سرخکرده
یکی از محبوبترین غذاها در هلند، چیپس (یا همانطور که در آمریکای شمالی نامیده میشود، سیبزمینی سرخکرده است). اما بهجای خوردن آنها با نمک و سرکه همچون بریتانیاییها یا کچآپ همچون آمریکاییها، هلندیها غالباً با فرو بُردن سیبزمینیهایشان در سس مایونز، خیلیها را شوکه میکنند. اما این فقط یکی از چندین گزینهی سس موجود در هلند است. در هلند، چند روش محبوب دیگر برای خوردن سیبزمینی سرخکرده وجود دارد:
- Friet met (چیپس با)- همان گونهای است که هلندیها چیپس را با مایونز سفارش میدهند- این روزها، مایونز در واقع معمولاً 'سس چیپس' fritessaus است- مشابه با مایونز- اما کمی ارزانتر. این نوع مایونز، شکل خود را بهتر در چیپسهای داغ حفظ میکند و چربی پایینتری دارد. مایونز حقیقی باید به شکل خاص و ویژهای، سفارش داده شود.
- Friet speciaal/Patat speciaal (چیپسهای خاص)- سیبزمینی سرخکرده با مایونز، پیاز قطعه قطعه شده، و یا کچآپ ساده یا کچآپ کاری.
- Friet met satésaus (چیپس با بادامزمینی یا سس ساته- همچنین به friet sate (چیپس ساته) یا patatje panda (سیبزمینی سرخکردهی بادام زمینی) نیز معروف است.
- Patatje oorlog (سیبزمینی سرخکردهی جنگی)- این واژه از ناحیهای به ناحیهی دیگر متغیّر است، اما معمولاً شامل سس بادام زمینی، مایونز و پیازهای قطعه قطعه شده است. گاهاً شامل سس کاری نیز هست. این نام از این حقیقت میآید که این سیبزمینی سرخکرده، شبیه میدان جنگ خونین است.
- Patatje vrede (سیبزمینی سرخکردهی صلح و آرامش)- این نوع سیبزمینی سرخکرده، با سُس سیر و سُس چیلی سرو میشود، اما همچنین یک واژهی سیاسی نیز برای patatje oorlog محسوب میشود.
- Patat chillimayo- سیبزمینی سرخکرده با vlammensaus (سس شعله)، ترکیبی از سُس مایونز و چیلی.
- Patat samurai- یک نوع تند chillimayo؛ به جای سس چیلی، این نوع سیبزمینی سرخکرده با مایونز و sambal درست میشود.
انواع سیبزمینی سرخکردهی دیگر شامل: سُس تارتار، سُس andalouse (نوعی مایونز گوجهفرنگی تند)، سُس پیکالیلی، سُس کوکتل، joppiesaus (نوعی مایونز کاری)، کچآپ (کاری یا گوجهفرنگی) و stoofvleessaus (سُس گوشت پختهشده که بهویژه در بلژیک محبوب است) میباشد.
کندن قبر
برای خیلی از افراد، ایدهی استفادهی دوباره از یک قبر، همچون درخواست از نیاکانشان برای سر زدن به آنها تا روز مرگشان است. اما هلندیها این کار را همیشه انجام میدهند.
از آنجاییکه هلند کشور نسبتاً کوچکی است و فشردگی جمعیتی بالایی دارد، نیازی نیست این حقیقت را ذکر کنیم که بخش زیادی از این کشور، زیر سطح دریا قرار دارد و در نتیجه، فضا برای قبر کم است. بنابراین، قبرها خریداری نمیشوند، بلکه اجاره میشوند و میتوان آنها را یک، دو یا حتی سه بار کند.
اما نگران نباشید، قبل از آنکه مُردهها از مکان نهچندان ابدیشان بیرون رانده شوند، به آنها کمی آرامش داده میشود. یک دورهی آرامش قبر grafrusttermijn حداقل 10 ساله وجود دارد. اگرچه قبرهایی در برخی بخشهای این کشور همچنان برای همیشه به افراد تعلق میگیرد، بیشتر آنها دورههای 10، 15 یا 20 ساله را تعیین کردهاند. در طول این زمان، خانواده یا احتمالاً بیمهی کفن و دفن افراد فوتشده، باید هزینهی سالانهای را پرداخت کنند.
Hagelslag
بچههای سراسر جهان اگر بدانند که هلندیها- بچهها و بزرگسالان به یک اندازه- مرتباً شکلاتهایی بهنام hagelslag برای صبحانه (یا ناهار یا میانوعدهی خود) میخورند، حتماً نسبت به آنها حسود خواهند شد. معنی تحتاللفظی hagelslag، تگرگ است، چون اگر شکلات جایگزین آب شود، شبیه تگرگ میشود.
این قطعات کوچک شکلات، در سال 1936 توسط شرکت شکلات هلندی Venz اختراع شد و به شکل سنتی، بر روی نان کَره زدهشده یا تُست سرو میشود (برای کمک به چسبیدن آنها).
ضمناً، برای آنکه شکلات نامیده شود، hagelslag باید دارای حداقل 35 درصد کاکائو باشد. در غیر اینصورت، cacaofantasie یا cacao fantasy نامیده میشود.
اگر در هلند زندگی نمیکنید، بهترین مکان برای پیدا کردن hagelslag، بهشکل عجیبی، در سوپرمارکتهای کشورهای آسیایی هاست- بدلیل تاثیر هلند بر اندونزی.
فروشگاههای HEMA
هر هلندی، چه فقیر و چه غنی، حتماً یکبار کالایی را از فروشگاه HEMA خریداری کرده است.
فروشگاههای بزرگ و همچنین فروشگاههای تخفیف در هلند، اتفاق منحصربهفردی نیست، اما برخی از آنها متفاوت هستند. هلند دارای نوع خاص خود از این فروشگاههاست که به بیش از یک موفقیت تجاری تبدیل شده است. از شروع بهعنوان یک شرکت با قیمتهای استاندارد در هلند (Hollandsche Eenheidsprijzen Maatschappij Amsterdam که مخفف نام HEMA است)، HEMA به فروشگاهی تبدیل شد که هر هلندی، کالایی را از آن خریداری کرده است. در بیشتر شهرهای هلند، یک شعبه از این فروشگاه وجود دارد.
قیمتها در این فروشگاه، ارزان است. از هر هلندی دربارهی شعار تجاری HEMA بپرسید، این جمله را به شما تحویل میدهد: با سکههای کمتر در HEMA، بیشتر خرید کن، بیشتر خرید کن، بیشتر خرید کن.'
تصویر سوسیس دودی و پودر ماشین ارزان فروشگاههای HEMA، در همهجا وجود دارد و این فروشگاه، ماموریت ارزان کردن کالاها را بهخوبی انجام داده است. ترفند آنها، خرید یک طراحی گران و ارزان کردن آن، با فروش آن کالا در حجم بالاست.
یکی از معروفترین این پروژهها، Le Lapin (خرگوش) است، یک کتری آبی با یک سوت بخار که شبیه گوش خرگوش است و توسط Nicolaï Carels طراحی شد که راه خود را به خیلی از خانههای هلندیها باز کرد.
این فروشگاه که از تاثیر خود بر جامعهی هلند آگاه است، دارای شعبههایی در خیلی از شهرهای هلند است. وقتی گروهی از هنرمندان در سال 2007، یک HEMA عربی جعلی با عنوان El-Hema ایجاد کردند، این شرکت بعد از کمی تاخیر، این حرکت آنها را تائید کرد.
اختراعات
میکروسکوپ، تلسکوپ، ساعت پاندول و دماسنج جیوه، همه اختراعات قرن 16 یا 17 هلندیها هستند. این سنت اختراع، به قرن بیست و یکم نیز سرایت کرده است، اما همهی اختراعات هلندیها به این بزرگی است؟ تصور اینکه دوربین نظارت بر ترافیک آنها، زندگی همه را ارتقاء بخشیده، سخت است.
Jip و Janneke
Jip و Janneke، مهمترین کاراکترهای کتابهای معروف هلندی برای بچهها هستند که توسط Annie MG Schmidt خلق شدهاند.
این داستانها به خیلی از زبانها ترجمه شدهاند- از جمله زبان انگلیسی که بچهها با نامهای میکی و مندی، آنها را میشناسند. ظاهراً این مجموعه کتاب، به هر کشوری که میرود، نام متفاوتی به خود میگیرد:
- لهستان- Julek i Julka
- آلمان- Heiner und Hanni and Julia und Alexander
- اسپانیا- Mila y Yaco
- روسی- Sasja i Masja -Саша и Маша
- عبری- Yip we-Yaneqe
- اندونزی: Tono dan Tini
- استونی: Jip ja Janneke
- لاتین: Jippus et Jannica
حتی گویش هلندیTwents ، نیز دارای نسخهی کمی متفاوت از نام این مجموعه کتاب است:Jipke en Jannöaken .
Annie Schmidt– طراح این کتابها- در 21 مه سال 1995 خودکشی کرد (روز بعد از اینکه 84 ساله شد).
جشن کِرمیس
جشن کِرمیس در هلند، یک کارناوال مسافرتی همراه با گردش، بازی و صرف غذاست، اما اگر این kermis in de hel (کارناوال جهنم) یا duiveltjeskermis (کارناوال شیطان) باشد، بهمعنی آن است که دارد باران میآید و همزمان خورشید در آسمان است.
چند عبارت با تاثیر از این سنت تابستانی بسیار محبوب در زبان هلندی وجود دارد:
- Van een koude kermis thuiskomen: رفتن به خانه از یک کارناوال سرد و کسلکننده (معنی حقیقی): نااُمید شدن (معنی مجازی).
- Als je de stilte uit Kerstmis weghaalt, houd je een kermis over: اگر افراد ساکت را از کریسمس بیرون ببرید، یک کارناوال باقی میماند (معنی حقیقی و مجازی).
- Het is daar kermis: یک کارناوال وجود دارد (معنی حقیقی)؛ جنگ زیادی وجود دارد (معنی مجازی).
- Het is niet overal kermis waar het vaantje uitsteekt : این کارناوال نیست، فقط چون پرچم در حال پرواز است (معنی حقیقی)؛ همهچیز همیشه آنطور که ظاهر میشود، نیست (معنی مجازی).
- Zij verstaan als twee dieven op de kermis: آنها همچون دو دزد در آن کارناوال بودند (معنی حقیقی)، آنها حقیقتاً با هم کنار نمیآمدند (معنی مجازی).
- Een bonte kermis: یک کارناوال رنگارنگ (معنی حقیقی)؛ یک موقعیت/رویداد دیوانهکننده و بامزه (معنی مجازی).
چند عبارت کارناوال، ویژهی شهر لیمبورگ وجود دارد که دارای گویش خاص خود است:
- Aachterum is kermes: کارناوال در منطقهی پُشتی برگزار میشود (معنی حقیقی)؛ به در پُشتی بیا، در جلویی قفل است (معنی مجازی).
- Kermeskaost: غذای کارناوال (معنی حقیقی)، غذای خوب (معنی مجازی).
- Kermesbed: تختخواب کارناوال (معنی حقیقی)، تختخوابی که در گذشته برای بازدیدکنندگان از کارناوال استفاده میشد.
Komkommertijd (فصل خیار)
در انگلیسی، معمولاً به 'فصل احمقانه' معروف است، اگرچه گاهاً همچون نسخهی هلندیاش، به آن فصل خیار نیز گفته میشود و به این معنی است: چند ماه تابستان وقتی اخبار چندانی وجود ندارد و داستانهای احمقانه همهجا را فرا میگیرد. ظاهراً این واژه با خیاطهایی مرتبط است که کار کافی در دورهی کمرونق فصل تابستان نداشتهاند و برای پیدا کردن کار، به جایی دیگر میرفتند- ظاهراً به زمینهای خیار؟!
این هم چند نسخهی زبانی متفاوت از 'فصل خیار':
- هلندی- komkommertijd
- دانمارکی- agurketid
- نروژی- agurktid
- چکی- Okurková sezóna
- لهستانی- Sezon ogórkowy
- مجارستانی- uborkaszezon
- آلمانی- Sauregurkenzeit